هرچندفرهنگ فارسی عمید۱. هرقدر؛ هراندازه.۲. (حرف) اگرچه: ◻︎ هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم / هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم (حافظ: ۶۴۴).