ترجمه مقاله

مفتول

فرهنگ فارسی عمید

۱. رشتۀ باریک فلزی که مانند نخِ تابیده است.
۲. (صفت) تابیده‌شده؛ تاب‌داده‌شده؛ پیچیده.
ترجمه مقاله