ترجمه مقاله

قطره

فرهنگ فارسی عمید

۱. یک چکه؛ چک؛ چکه.
۲. یک دانه باران.
۳. (پزشکی) نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می‌شود.
⟨ قطره‌قطره: چکه‌چکه: قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
ترجمه مقاله