قاع
فرهنگ فارسی عمید
زمین پست و هموار که دور از کوه و پشته باشد؛ دشت؛ هامون.
〈 قاع صفصف: [قدیمی] زمین هموار و بیگیاه. Δ برگرفته از قرآن کریم «فُیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً» (طه: ۱۰۶).
〈 قاع صفصف: [قدیمی] زمین هموار و بیگیاه. Δ برگرفته از قرآن کریم «فُیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً» (طه: ۱۰۶).