فقاعفرهنگ فارسی عمیدشرابی که از مویز، جو، یا برنج گرفته میشد؛ آبجو.〈 فقاع گشودن: [قدیمی]۱. باز کردن سر شیشۀ فقاع.۲. [مجاز] آروغ زدن.۳. [مجاز] لاف زدن.