فسیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زمینشناسی) آثار و بقایای موجودات زندۀ دورانهای قدیم، مانند استخوان، دندان، صدف، و امثال آنها که در داخل پوستۀ زمین باقی مانده است؛ سنگواره.
۲. [مجاز] کسی یا چیزی که ازکارافتاده و بسیارقدیمی است؛ بسیارپیر؛ فاقد پویایی: کارمندان این اداره دیگر در این اتاقها فسیل شدهاند.
۲. [مجاز] کسی یا چیزی که ازکارافتاده و بسیارقدیمی است؛ بسیارپیر؛ فاقد پویایی: کارمندان این اداره دیگر در این اتاقها فسیل شدهاند.