فریبا
فرهنگ فارسی عمید
۱. فریبنده؛ فریبدهنده.
۲.[مجاز] زیبا.
۳. [قدیمی] فریفته؛ فریبخورده: ◻︎ هم حور بهشت ناشکیبا از توست / هم جادو و هم پری فریبا از توست (مجد همگر: لغتنامه: فریبا).
۲.[مجاز] زیبا.
۳. [قدیمی] فریفته؛ فریبخورده: ◻︎ هم حور بهشت ناشکیبا از توست / هم جادو و هم پری فریبا از توست (مجد همگر: لغتنامه: فریبا).