فرخج
فرهنگ فارسی عمید
۱. زشت؛ نازیبا.
۲. پلید؛ ناپاک: ◻︎ ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج / نامت فرخج و کنیت ملعونت بلفرخج (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۷۹).
۳. (اسم) (زیستشناسی) کفل اسب.
۲. پلید؛ ناپاک: ◻︎ ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج / نامت فرخج و کنیت ملعونت بلفرخج (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۷۹).
۳. (اسم) (زیستشناسی) کفل اسب.