فرار
/farār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر.
۲. دور شدن از دسترس و نظارت کسی.
۳. [مجاز] تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی: فرار از خدمت سربازی.
〈 فرار دادن کسی: (مصدر متعدی) گریزاندن و دور کردن او از خطر.
〈 فرار کردن: (مصدر لازم) = فرار
۲. دور شدن از دسترس و نظارت کسی.
۳. [مجاز] تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی: فرار از خدمت سربازی.
〈 فرار دادن کسی: (مصدر متعدی) گریزاندن و دور کردن او از خطر.
〈 فرار کردن: (مصدر لازم) = فرار