ترجمه مقاله

فاصله

فرهنگ فارسی عمید

۱. میزان دوری دو یا چند چیز یا چند نفر از هم؛ مسافت.
۲. زمان میان دو رویداد: در فاصلهٴ این سال‌ها فرانسهٴ خود را تکمیل کرد.
۳. (اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] جدایی؛ دوری.
۴. (موسیقی) اختلاف زیروبمی دو نت نسبت به یکدیگر.
⟨ فاصله دادن: (مصدر لازم) میان دو چیز جدایی انداختن و آن‌ها را از یکدیگر دور کردن.
⟨ فاصله گرفتن: (مصدر لازم)
۱. بین خود و کسی یا چیزی فاصله ایجاد کردن.
۲. [مجاز] اجتناب کردن.
ترجمه مقاله