غصه
فرهنگ فارسی عمید
۱. حزن؛ اندوه.
۲. [قدیمی] آنچه در گلوگیر گیر کند.
〈 غصه خوردن: (مصدر لازم) غم و اندوه را در دل نگهداشتن؛ غم خوردن.
〈 غصه داشتن: (مصدر لازم) =〈 غصه خوردن
〈 غصه دادن: (مصدر متعدی) کسی را اندوهگین ساختن.
۲. [قدیمی] آنچه در گلوگیر گیر کند.
〈 غصه خوردن: (مصدر لازم) غم و اندوه را در دل نگهداشتن؛ غم خوردن.
〈 غصه داشتن: (مصدر لازم) =〈 غصه خوردن
〈 غصه دادن: (مصدر متعدی) کسی را اندوهگین ساختن.