غربال
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای با یک سطح سوراخسوراخ، برای جدا کردن اجزای ریزودرشت حبوبات، آرد، گندم و امثال آن؛ نوعی الک با سوراخهای درشتتر؛ پرویزن؛ غرویزن.
〈 غربال کردن: (مصدر متعدی)
۱. جدا کردن اشیای ریزودرشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن.
۲. [عامیانه، مجاز] کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه.
〈 غربال کردن: (مصدر متعدی)
۱. جدا کردن اشیای ریزودرشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن.
۲. [عامیانه، مجاز] کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه.