غاز
فرهنگ فارسی عمید
پرندهای شناگر، بزرگتر از مرغابی و کوچکتر از قو، با گردن دراز، و پاهای پردهدار که نر و مادهای همشکل دارد. وزنش تا دوازده کیلوگرم میرسد؛ خربط.
〈 غاز چراندن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. کار بیهوده کردن.
۲. بیکاری؛ ولگردی.
〈 غاز چراندن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. کار بیهوده کردن.
۲. بیکاری؛ ولگردی.