ترجمه مقاله

عنصر

فرهنگ فارسی عمید

۱. (شیمی) جسمی که قابل تجزیه و تقسیم به مواد دیگر نباشد، مانند آهن و طلا؛ جسم بسیط.
۲. [مجاز] فرد؛ آدم.
۳. آنچه در به وجود آمدن چیزی تٲثیر داشته باشد؛ عامل.
۴. [قدیمی] هریک از چهار عنصر اربعه؛ آخشیج.
۵. [قدیمی، مجاز] اصل؛ گوهر.
ترجمه مقاله