عاید
فرهنگ فارسی عمید
بازگشتکننده؛ بازگردنده؛ آنچه به کسی بازمیگردد.
〈 عاید شدن: (مصدر لازم) بهدست آمدن.
〈 عاید کردن: (مصدر متعدی) ١. حاصل کردن؛ به دست دادن؛ رساندن.
٢. درآمد داشتن؛ سود بردن. ٣. فایده دادن.
〈 عاید شدن: (مصدر لازم) بهدست آمدن.
〈 عاید کردن: (مصدر متعدی) ١. حاصل کردن؛ به دست دادن؛ رساندن.
٢. درآمد داشتن؛ سود بردن. ٣. فایده دادن.