صرففرهنگ فارسی عمید۱. خالص.۲. (اسم) [مجاز] شراب خالص: ◻︎ بیا ساقی آن صرف بیجادهرنگ / به من ده که پایم درآمد به سنگ (نظامی۵: ۸۷۰).