صحراییفرهنگ فارسی عمید۱. بیابانی؛ صحرانشین؛ ساکن صحرا.۲. پرورشیافته در صحرا: گل صحرایی، موش صحرایی.۳. کار یا عملی که در صحرا انجام شود.