شرح
فرهنگ فارسی عمید
۱. گشودن؛ وسعت دادن؛ فراخ کردن چیزی.
۲. آشکار نمودن و بیان کردن مسٲله یا امر غامض؛ توضیح و تفسیر مسٲله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد.
۳. (اسم) نوشتهای که در توضیح کتاب، شعر، یا نوشتۀ دیگر نوشته شود.
۴. (اسم) نودوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه؛ اَلَمنَشرَح؛ انشراح.
〈 شرح دادن: (مصدر متعدی)
۱. توضیح دادن؛ بیان کردن.
۲. تفسیر کردن؛ شرح کردن.
۲. آشکار نمودن و بیان کردن مسٲله یا امر غامض؛ توضیح و تفسیر مسٲله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد.
۳. (اسم) نوشتهای که در توضیح کتاب، شعر، یا نوشتۀ دیگر نوشته شود.
۴. (اسم) نودوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه؛ اَلَمنَشرَح؛ انشراح.
〈 شرح دادن: (مصدر متعدی)
۱. توضیح دادن؛ بیان کردن.
۲. تفسیر کردن؛ شرح کردن.