شخص
فرهنگ فارسی عمید
۱. سیاهی انسان که از دور دیده شود.
۲. آدمی؛ انسان.
۳. خود (برای تٲکید): شخص شما.
۴. (حقوق) آنکه دارای حق و وظیفه است: شخص حقیقی.
۵. [قدیمی] بدن انسان؛ کالبد مردم؛ تن.
〈 شخص اول مملکت: [مجاز] ارجمندترین و گرامیترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد؛ پادشاه؛ رئیس دولت.
〈 شخص ثالث: (حقوق) شخصی غیر از مدعی و مدعیٌعلیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود؛ سومکس.
۲. آدمی؛ انسان.
۳. خود (برای تٲکید): شخص شما.
۴. (حقوق) آنکه دارای حق و وظیفه است: شخص حقیقی.
۵. [قدیمی] بدن انسان؛ کالبد مردم؛ تن.
〈 شخص اول مملکت: [مجاز] ارجمندترین و گرامیترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد؛ پادشاه؛ رئیس دولت.
〈 شخص ثالث: (حقوق) شخصی غیر از مدعی و مدعیٌعلیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود؛ سومکس.