سکه
فرهنگ فارسی عمید
۱. قطعهای فلزی و بهادار که بر روی آن نام کشور یا پادشاه ضرب کننده نوشته شده است.
۲. [قدیمی] راه راست و هموار.
۳. [قدیمی] کوچۀ راست.
۴. [قدیمی] راستۀ درختان.
۵. [قدیمی] آهنی که با آن زمین را شیار میکنند؛ گاوآهن.
۲. [قدیمی] راه راست و هموار.
۳. [قدیمی] کوچۀ راست.
۴. [قدیمی] راستۀ درختان.
۵. [قدیمی] آهنی که با آن زمین را شیار میکنند؛ گاوآهن.