سپرغمفرهنگ فارسی عمید۱. گل و سبزه.۲. گلوگیاه معطر؛ ریحان: ◻︎ عقل ز بسیارخوری کم شود / دل چو سپرغم، سپرِ غم شود (نظامی۱: ۸۴).