سوخت
فرهنگ فارسی عمید
۱. آنچه بسوزانند از قبیل هیزم، زغال، نفت، بنزین، گاز و مانند آنها برای ایجاد حرارت یا نیرو؛ مادۀ سوختنی.
۲. (اسم مصدر) [مجاز] از بین رفتن.
۳. سوخته.
〈 سوختوساز: (زیستشناسی) تغییرات شیمیایی مواد غذایی که در بدن جانداران رخ میدهد و نیروی لازم برای اعمال حیاتی و تقویت عضلات تولید میشود؛ متابولیسم.
〈 سوختهای فسیلی: نفت؛ گاز؛ زغالسنگ.
۲. (اسم مصدر) [مجاز] از بین رفتن.
۳. سوخته.
〈 سوختوساز: (زیستشناسی) تغییرات شیمیایی مواد غذایی که در بدن جانداران رخ میدهد و نیروی لازم برای اعمال حیاتی و تقویت عضلات تولید میشود؛ متابولیسم.
〈 سوختهای فسیلی: نفت؛ گاز؛ زغالسنگ.