سلام
فرهنگ فارسی عمید
۱. واژهای که در آغاز گفتگو به کار میرود.
۲. (فقه) سه جملهای که با سلام آغاز میشود و از ارکان نماز است و نمازگزار در آخرین رکعت نماز بیان میکند.
۳. تحیت و درود.
۴. [قدیمی] پاکی رهایی از عیب و آفت.
۵. (نظامی) احترام مرد نظامی به حالت خبردار و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک انگشت وسط رو به شقیقه، به شکلی که کف دست راست رو به جلو است.
〈 سلام کردن: (مصدر لازم) درود گفتن به کسی؛ سلامعلیک یا سلامعلیکم گفتن؛ سلام زدن.
〈 سلام گفتن: (مصدر لازم) = 〈 سلام کردن
۲. (فقه) سه جملهای که با سلام آغاز میشود و از ارکان نماز است و نمازگزار در آخرین رکعت نماز بیان میکند.
۳. تحیت و درود.
۴. [قدیمی] پاکی رهایی از عیب و آفت.
۵. (نظامی) احترام مرد نظامی به حالت خبردار و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک انگشت وسط رو به شقیقه، به شکلی که کف دست راست رو به جلو است.
〈 سلام کردن: (مصدر لازم) درود گفتن به کسی؛ سلامعلیک یا سلامعلیکم گفتن؛ سلام زدن.
〈 سلام گفتن: (مصدر لازم) = 〈 سلام کردن