سلامت
فرهنگ فارسی عمید
۱. تندرستی. Δ در فارسی یای مصدری اضافه میکنند و سلامتی میگویند که فصیح نیست.
۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.
۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.
۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت رسوم.
۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.
۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.
۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت رسوم.