سرپاس
فرهنگ فارسی عمید
۱. فرماندهِ پاسبانان؛ سردستۀ نگهبانان.
۲. [منسوخ]پایور شهربانی، برابر سرتیپ ارتش.
۳. (اسم) [قدیمی] خود آهنی؛ کلاهخود.
۴. (اسم) [قدیمی] سپر.
۲. [منسوخ]پایور شهربانی، برابر سرتیپ ارتش.
۳. (اسم) [قدیمی] خود آهنی؛ کلاهخود.
۴. (اسم) [قدیمی] سپر.