سرازیر
فرهنگ فارسی عمید
۱. دارای سراشیبی.
۲. = سرنگون
۳. (قید) [مقابلِ سربالا] روبهپایین.
〈 سرازیر شدن: (مصدر لازم)
۱. در سراشیبی رفتن.
۲. رو به پایین رفتن.
۳. سرنگون شدن.
〈 سرازیر کردن: (مصدر متعدی)
۱. جاری کردن.
۲. سرنگون کردن؛ واژگون ساختن.
۲. = سرنگون
۳. (قید) [مقابلِ سربالا] روبهپایین.
〈 سرازیر شدن: (مصدر لازم)
۱. در سراشیبی رفتن.
۲. رو به پایین رفتن.
۳. سرنگون شدن.
〈 سرازیر کردن: (مصدر متعدی)
۱. جاری کردن.
۲. سرنگون کردن؛ واژگون ساختن.