سالبه
فرهنگ فارسی عمید
۱. (منطق) جملۀ منفیه.
۲. [قدیمی] = سالب
〈 سالبهٴ جزئیه: (منطق) جملهای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند).
〈 سالبهٴ کلیه: جملهای که در آن نفی کل باشد، مانند لا شیءَ منالانسانِ بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست).
۲. [قدیمی] = سالب
〈 سالبهٴ جزئیه: (منطق) جملهای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند).
〈 سالبهٴ کلیه: جملهای که در آن نفی کل باشد، مانند لا شیءَ منالانسانِ بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست).