سازو
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) لیف خرما.
۲. [قدیمی] ریسمانی که از لیف خرما بافته شود.
۳. [قدیمی] ریسمان علفی محکم.
۴. [قدیمی] نخی رنگین که در نجاری موقع اره کردن چوب و تخته برای آنکه راست بریده شود به کار میبرند: ◻︎ از راستی چنانکه ره او را / گویی زدهست مسطره و سازو (فرخی: ۴۵۴).
۲. [قدیمی] ریسمانی که از لیف خرما بافته شود.
۳. [قدیمی] ریسمان علفی محکم.
۴. [قدیمی] نخی رنگین که در نجاری موقع اره کردن چوب و تخته برای آنکه راست بریده شود به کار میبرند: ◻︎ از راستی چنانکه ره او را / گویی زدهست مسطره و سازو (فرخی: ۴۵۴).