ترجمه مقاله

ساده

فرهنگ فارسی عمید

۱. بی‌پیرایه؛ بی‌نقش‌و‌نگار؛ بی‌آلایش؛ بی‌زینت‌وزیور.
۲. هموار.
۳. یکسان.
۴. آسان.
۵. خالص؛ بی‌غش؛ بی‌آمیغ.
۶. (اسم، صفت) [قدیمی] پسری که هنوز موی در چهره‌اش پیدا نشده.
ترجمه مقاله