ترجمه مقاله

ریاست

فرهنگ فارسی عمید

۱. رئیس بودن؛ سروری کردن.
۲. (صفت، اسم) رئیس: ریاست دانشکدۀ ادبیات.
۳. [قدیمی] سروری؛ سرداری؛ بزرگی؛ فرمانروایی.
ترجمه مقاله