رفته
فرهنگ فارسی عمید
۱. گذشته؛ سپریشده: عمر رفته.
۲. [مجاز] درگذشته؛ مرده.
۳. [مقابلِ آمده] روانهشده.
۴. [قدیمی] از دسترفته.
۵. (صفت مفعولی) [قدیمی] برزبانآمده؛ گفتهشده.
〈 رفتهرفته: (قید) بهتدریج و تٲنی؛ کمکم؛ اندکاندک.
۲. [مجاز] درگذشته؛ مرده.
۳. [مقابلِ آمده] روانهشده.
۴. [قدیمی] از دسترفته.
۵. (صفت مفعولی) [قدیمی] برزبانآمده؛ گفتهشده.
〈 رفتهرفته: (قید) بهتدریج و تٲنی؛ کمکم؛ اندکاندک.