دنبال
فرهنگ فارسی عمید
۱. دم؛ دنب.
۲. پس؛ عقب؛ پشت و عقب کسی یا چیزی.
〈 دنبال کردن: (مصدر متعدی)
۱. عقب کسی یا کاری رفتن.
۲. کاری را ادامه دادن.
۲. پس؛ عقب؛ پشت و عقب کسی یا چیزی.
〈 دنبال کردن: (مصدر متعدی)
۱. عقب کسی یا کاری رفتن.
۲. کاری را ادامه دادن.