دان
فرهنگ فارسی عمید
۱. =دانستن
۲. داننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آدابدان، بسیاردان، تاریخدان، حسابدان، سخندان، غیبدان، قدردان، موسیقیدان، نکتهدان.
۲. داننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آدابدان، بسیاردان، تاریخدان، حسابدان، سخندان، غیبدان، قدردان، موسیقیدان، نکتهدان.