ترجمه مقاله

داننده

فرهنگ فارسی عمید

۱. دانا.
۲. [قدیمی] کسی که امری یا مطلبی را می‌داند؛ آگاه.
۳. [قدیمی] استاد؛ ماهر: ◻︎ بیارید داننده‌آهنگران / یکی گرز فرمای ما را گران (فردوسی: ۱/۷۱).
ترجمه مقاله