خیز
فرهنگ فارسی عمید
۱. = خاستن
۲. (اسم مصدر) پَرِش؛ جهش.
۳. خیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر): حاصلخیز، سبکخیز، سحرخیز، شبخیز.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن.
〈 خیز برداشتن: (مصدر لازم) [عامیانه] جستن؛ جهیدن.
〈 خیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 خیز برداشتن
۲. (اسم مصدر) پَرِش؛ جهش.
۳. خیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر): حاصلخیز، سبکخیز، سحرخیز، شبخیز.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن.
〈 خیز برداشتن: (مصدر لازم) [عامیانه] جستن؛ جهیدن.
〈 خیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 خیز برداشتن