ترجمه مقاله

حسابی

فرهنگ فارسی عمید

۱. مربوط به حساب.
۲. [عامیانه، مجاز] راست؛ درست: حرف حسابی.
۳. بی‌عیب‌و نقص؛ بی‌کم‌وکاست: شغل حسابی.
۴. [عامیانه، مجاز] متشخص: آدم حسابی.
ترجمه مقاله