جنگ
فرهنگ فارسی عمید
۱. زدوخورد و کشتار میان چند تن یا میان سپاهیان دو کشور؛ نبرد؛ پیکار؛ رزم؛ کارزار؛ آورد.
۲. [مجاز] کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود.
۳. (بن مضارعِ جنگیدن) =جنگیدن
〈 جنگ چته: جنگ پارتیزانی.
〈 جنگ زرگری: [مجاز] جنگ دروغی و ساختگی میان دو تن برای فریب دادن دیگران.
〈 جنگ شیمیایی: (نظامی) جنگی که در آن مواد شیمیایی از قبیل گازهای سمی خفه کننده یا سوزاننده و مواد آتشزا بهکار برود.
〈 جنگ مکانیزه: (نظامی) جنگی که در آن ماشینهای جنگی از قبیل تانک و زرهپوش وسایر وسائل موتوری به کار برود.
۲. [مجاز] کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود.
۳. (بن مضارعِ جنگیدن) =جنگیدن
〈 جنگ چته: جنگ پارتیزانی.
〈 جنگ زرگری: [مجاز] جنگ دروغی و ساختگی میان دو تن برای فریب دادن دیگران.
〈 جنگ شیمیایی: (نظامی) جنگی که در آن مواد شیمیایی از قبیل گازهای سمی خفه کننده یا سوزاننده و مواد آتشزا بهکار برود.
〈 جنگ مکانیزه: (نظامی) جنگی که در آن ماشینهای جنگی از قبیل تانک و زرهپوش وسایر وسائل موتوری به کار برود.