جریان
فرهنگ فارسی عمید
۱. روان شدن آب یا هرچیز مانند آن.
۲. (اسم) [مجاز] رویداد؛ حادثه؛ ماجرا.
۳. (اسم) [مجاز] فرایند.
۴. (اسم) [مجاز] موضوع.
۵. (اقتصاد) گردش و دستبهدست شدن پول.
〈 جریان صفرا: عبور صفرا از یاختههای کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد.
۲. (اسم) [مجاز] رویداد؛ حادثه؛ ماجرا.
۳. (اسم) [مجاز] فرایند.
۴. (اسم) [مجاز] موضوع.
۵. (اقتصاد) گردش و دستبهدست شدن پول.
〈 جریان صفرا: عبور صفرا از یاختههای کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد.