جرعه
فرهنگ فارسی عمید
۱. مقداری از آب یا مایع دیگر که در یک دفعه آشامیدن به گلو وارد میشود؛ قُلُپ.
۲. [قدیمی، مجاز] شراب: ◻︎ برخیز ساقیا به کرم جرعهای بریز / بر عاشقان غمزده زآن جام غمزدا (جامی: ۳).
۲. [قدیمی، مجاز] شراب: ◻︎ برخیز ساقیا به کرم جرعهای بریز / بر عاشقان غمزده زآن جام غمزدا (جامی: ۳).