26 فرهنگ

توفیق

/to[w]fiq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کسی را به کاری مدد کردن.
۲. به کاری دست یافتن.
۳. مدد کردن بخت.
۴. فراهم شدن اسباب‌ کاری.