تودهفرهنگ فارسی عمید۱. تل؛ پشته.۲. هرچیزی که روی هم ریخته و کوت کرده باشند: تودۀ هیزم، تودۀ غله، تودۀ خاکستر.۳. عامه و انبوه مردم.