تشت
فرهنگ فارسی عمید
ظرفی که در آن لباس یا چیز دیگر میشویند؛ لگن؛ طشت.
〈 تشت زر (زرین):
۱. تشتی که از زر ساخته شده.
۲. [قدیمی، مجاز] خورشید.
〈 تشت سیمین:
۱. تشتی که از نقره ساخته شده.
۲. [قدیمی، مجاز] ماه.
〈 تشت غربالی: [قدیمی، مجاز] آسمان: ◻︎ دراین تشت غربالی آبگون / تو غربال خاکی، فلک تشت خون (نظامی: ۱۰۲۷).
〈 تشت زر (زرین):
۱. تشتی که از زر ساخته شده.
۲. [قدیمی، مجاز] خورشید.
〈 تشت سیمین:
۱. تشتی که از نقره ساخته شده.
۲. [قدیمی، مجاز] ماه.
〈 تشت غربالی: [قدیمی، مجاز] آسمان: ◻︎ دراین تشت غربالی آبگون / تو غربال خاکی، فلک تشت خون (نظامی: ۱۰۲۷).