تر
فرهنگ فارسی عمید
۱. تازه.
۲. [مقابلِ خشک] آبدار؛ خیس؛ نمدار.
۳. [قدیمی، مجاز] خوشایند؛ دلنشین: ◻︎ چو بر چرم آهو براندود مشک / نواییتر انگیخت از رود خشک (نظامی۶: ۱۰۶۱).
۲. [مقابلِ خشک] آبدار؛ خیس؛ نمدار.
۳. [قدیمی، مجاز] خوشایند؛ دلنشین: ◻︎ چو بر چرم آهو براندود مشک / نواییتر انگیخت از رود خشک (نظامی۶: ۱۰۶۱).