تراشیدن
فرهنگ فارسی عمید
۱. ستردن موی از بدن با تیغ.
۲. جدا کردن پوسته یا ورقههای نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ؛ تراش دادن.
۳. صاف کردن چوب یا تخته.
۴. خراشیدن و پاک کردن چیزی.
۲. جدا کردن پوسته یا ورقههای نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ؛ تراش دادن.
۳. صاف کردن چوب یا تخته.
۴. خراشیدن و پاک کردن چیزی.