تخمه
فرهنگ فارسی عمید
۱. اصل؛ نژاد؛ تبار.
۲. دانههای میان هندوانه، خربزه، یا کدو که آنها را تف میدهند و آجیل درست میکنند.
۳. سیاهدانه و امثال آن که روی نان بزنند.
۲. دانههای میان هندوانه، خربزه، یا کدو که آنها را تف میدهند و آجیل درست میکنند.
۳. سیاهدانه و امثال آن که روی نان بزنند.