تجزیه
فرهنگ فارسی عمید
۱. جزءجزء کردن چیزی؛ اجزای جسمی را از هم جدا کردن.
۲. (شیمی) جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده؛ آنالیز.
۳. (ادبی) در دستور زبان، جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است.
۲. (شیمی) جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده؛ آنالیز.
۳. (ادبی) در دستور زبان، جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است.