تاخت
فرهنگ فارسی عمید
۱. = تاختن
۲. دویدن یا با سرعت رفتن.
۳. حمله.
〈 تاخت آوردن: (مصدر لازم) حمله کردن.
〈 تاخت زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] عوض کردن چیزی با چیز دیگر؛ مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر.
〈 تاخت کردن: (مصدر لازم)
۱. تاختن؛ اسب دواندن.
۲. (مصدر متعددی) [قدیمی] غارت کردن.
〈 تاختوتاز:
۱. اسب دوانیدن؛ اسب تاختن.
۲. حمله؛ هجوم.
۲. دویدن یا با سرعت رفتن.
۳. حمله.
〈 تاخت آوردن: (مصدر لازم) حمله کردن.
〈 تاخت زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] عوض کردن چیزی با چیز دیگر؛ مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر.
〈 تاخت کردن: (مصدر لازم)
۱. تاختن؛ اسب دواندن.
۲. (مصدر متعددی) [قدیمی] غارت کردن.
〈 تاختوتاز:
۱. اسب دوانیدن؛ اسب تاختن.
۲. حمله؛ هجوم.