تاج
فرهنگ فارسی عمید
۱. کلاه جواهرنشان که پادشاهان بر سر گذارند؛ افسر؛ دیهیم؛ بساک؛ گرزن.
۲. جقۀ جواهرنشان که جلو کلاه بزنند.
۳. (زیستشناسی) برآمدگی کوچکی از پَر یا گوشت بر سر بعضی پرندگان، مانند هدهد و خروس.
۲. جقۀ جواهرنشان که جلو کلاه بزنند.
۳. (زیستشناسی) برآمدگی کوچکی از پَر یا گوشت بر سر بعضی پرندگان، مانند هدهد و خروس.