بلندی
فرهنگ فارسی عمید
۱. بلند بودن: بلندی دیوار.
۲. بلند و دراز شدن.
۳. شدت: بلندی صدا.
۴. [مجاز] ارزش؛ اهمیت: بلندی مقام.
۵. [مجاز] خوبی؛ همراهی: بلندی بخت.
۶. دراز و طولانی بودن: بلندی شب.
۷. (اسم) مکان مرتفع: بلندیهای البرز.
۸. طول؛ ارتفاع: قد درخت به بلندی چهارمترمیرسید.
۹. [قدیمی] بالاترین قسمت چیزی؛ اوج.
۲. بلند و دراز شدن.
۳. شدت: بلندی صدا.
۴. [مجاز] ارزش؛ اهمیت: بلندی مقام.
۵. [مجاز] خوبی؛ همراهی: بلندی بخت.
۶. دراز و طولانی بودن: بلندی شب.
۷. (اسم) مکان مرتفع: بلندیهای البرز.
۸. طول؛ ارتفاع: قد درخت به بلندی چهارمترمیرسید.
۹. [قدیمی] بالاترین قسمت چیزی؛ اوج.