بلغور
فرهنگ فارسی عمید
۱. گندمی که آن را در دستاس بریزند و بگردانند که خرد شود اما آرد نشود؛ گندم نیمکوفته؛ دانۀ نیمکوبیده.
۲. آشی که با این گندم نیمکوفته تهیه میشود؛ افشه؛ فروشک؛ فروشه.
۲. آشی که با این گندم نیمکوفته تهیه میشود؛ افشه؛ فروشک؛ فروشه.